الفُرصۀ تمرّ مَرّ السّحاب1...
گذر ابر ها سریع است، اما تو آن ها را بی حرکت می بینی.
1 نهج البلاغه/حکمت28
الفُرصۀ تمرّ مَرّ السّحاب1...
گذر ابر ها سریع است، اما تو آن ها را بی حرکت می بینی.
1 نهج البلاغه/حکمت28
خدا در این دنیا امکانی قرار داده که ضعف ها بتوانند پوشیده بشوند. حتی استتار شیر هم برای شکار در علفزار یک نوع پوشاندن ضعف است؛ یعنی پوشاندن جسّه ی بزرگش. امروز که داشتم سخرنانی یکی از بزرگان(!) را می خواندم فهمیدم که استتار مخصوص حیوانات نیست! انسان ها هم استتار می کنند بدی های شخصیتشان را میان خوبی هایشان. تا این جا به نظرم نه در حیوانات بد است نه در آدم ها؛ اما امان از اختیار انسان که دستش را در همه جا باز گذاشته است؛ با همین خصوصیت تو را همچون گرگی در لباس میش به سفره ی شام می برد. مطلب را که خواندم می دانستم همان گرگ است، اما دنبال نشانه اش می گشتم. نقدش را که خواندم گوش های درازش هویدا شد و چنگال هایش را پیدا کردم.
وَ إِنَّمَا سُمِّیَتِ الشُّبْهَةُ شُبْهَةً لِأَنَّهَا تُشْبِهُ الْحَق(نهجالبلاغة، ص81، خطبه8)
حتی نانوای محل هم که اگر عالم را آب می برد او را خواب، داشت درباره اش صحبت می کرد. دیگر مطمئن شدم که همه می دانند. حاج آقای مسجد که می گفت: امکان ندارد، همین ابتدا حرف هایی را می زند که مخالف فتاوای تمام مراجع است. در راه خانه هم که می آمدم عجیب سر و صدایی شده بود، بنای ساختمان می گفت خدا لعنت کند این تلویزیون را، هر روز یک دروغ تحویل مردم می دهد، مردم ابله هم باور می کنند؛ همه ی کارگر هایم بلند شده اند و رفته اند. آخر اگر راست باشد که ما این همه گنده تر از شما ها داریم، هیچ کدام از آن ها دین ندارند شما ها شده اید دیندار! یکی از آن ها که دورش جمع شده بودند تسبیح شاه مقصودش را به دست دیگرش داد و گفت: راست می گویی اوس رضا! من خودم اگر خدا قبول کند هر هفته دعای ندبه داریم و برای سلامتی آقا حلیم می دهیم، یعنی این افغانی ها آقا را شناختند و ما نشناختیم؟
- علی چرا خشکت زده، مگه بابا نگفت برو سبزی بخر!